بازار دلتنگی های من...

چه میتوان گفت در این بازار دلگرفتگی ها..!!!؟؟
اول از همه یه معذرت بابت دیر اپ کردنم!(ایام امتحانات دیگه)
اما جبران میکنم!!!
    نمیدونم از چی بگم؟! چه جوری بگم؟!از تولد حضرت زهرا(س) و روز مادر بگم؟!از سالگرد رفتن امام واینکه تنها گذاشت ما رو بگم؟! از انتصاب رهبر عزیزمون بگم؟!یا نه بذارین از کشتی ازادی بگم!!!
   اره کشتی ازادی, فکر کنم اسمش این روزا تو اخبار شنیده باشین. همون که خیلیامون از شنیدن چند باره و چند بارش خسته شدیم!! همون که خیلیامون وقتی در موردش شنیدیم گفتیم ای بابا خودمون کلی مشکلات داریم خدا بیامرزتشون!! همون که ...
    وقتی از اخبار این اتفاق دهشتناک شنیدم واقعا دلم گرفت, نه دلم شکست ,دلم شکست از اینکه یه عده نا مرد نه کالانعام بل هم اضل تو این دنیا دارن هر کار وحشیانه ای که دلشون میخواد انجام میدن و وقتی هم یه عده ادم, انسان, که هنوز وجداناشون بیداره اعتراض میکنن یا برای کمک میان باز هم اینجوری وحشیانه بهشون حمله میکنن!!
   اخه بیشتر از همه ادم دلش از این به اصطلاح مسلمونای خودمون میگیره که فقط ادعاش دارن..!!!
به قول دوستان:

   همینطور که اخبار و دنبال می کردم به این موضوع فکر می کردم که تمام مردم دنیا غیر از کشورهایی که با اسرائیل هم کاسه هستند در مورد این موضوع واکنش نشون دادن ولی واکنش ایران یا بهتر بگم مردم ایران با اینکه مدعی آزادی انسانی هستند خیلی کمرنگ بود!!

   چطور وقتی برادران سبزتان( به قول خودتون) به دست بسیجی ها کشته شدند !!داعیه مسلمانی سردادید و از ظلم حاکم بر کشور دم زدید!!

   چطور وقتی دوستان منافقتون تو آشوبهایی که برپا کردین کشته شدن تو بوق و کرنا کردید که دیکتاتوری تو ایران حاکمه یا پشت سرهم آیه و حدیث از قرآن و پیامبر(ص) و حضرت علی (ع) در خصوص ظلم به مسلمان آوردید!!

   الان کجا خفه شدید ببینید کسانی که از شما حمایت می کنن و براتون هزینه کردند که جمهوری اسلامی رو ایرانی کنید چه بلایی دارن سر مسلمانان میارن و شما ساکت نشستید و دم نمی زنید!!!

  تعجب می کنم چرا ما ایرانی ها نمیریم تو خیابونا تا از هم دینانمان حمایت کنیم??!!

فقط شعار میدیم...

در کمپین حمایت از کاروان ازادی شرکت کنید:

http://freeflotilla.com

سروده شریعتی برای امام خمینی:
فریاد روزگار ماست
روح خدا
در روزگار قحطی هر فریاد
در روزگار قحطی هر جنبش
فریاد روزگار ماست
آری در روزگار مرگ اصالتها
بی تو دگر چه بگویم
چه را بسرایم
ای مطلع تمام سرودها
بی تو فرو نشسته دگر فریاد
تنها شده است هر چه که انسانیت
در پایتخت غارت و خون
جز وحشت و هراس نمی بینم
این درد را با که بگویم
که هر ورق از هر کتاب
ترس را فریاد می کند
حتی پلاس کهنه خیابان هم
تجربه کرده است ترس را


بی تو من از خمین گذشتم
افسرده بود و سرد
نام تو را زمزمه می کرد روز و شب
فریاد روزگار ماست
روح خدا
بانگ تعهد و رسالت
بانگ خدا و خون
اینک تو ای سلامت پویا
ای کرامت بی مرز
بر این زمین تشنه ببار
آری آری
تا زاید این
سترون فرسوده
گلهای سرخ شهادت را
تا باز در نبض شهر تپد
فریاد آری
تو ای سخاوت بی حد ببار بر جنگل
تا باز این درخت خفته شود بیدار
تا باز آن جوانه کند فریاد!

بازم یکم سیاسی۲...

به نام او

  سلام به عزیزانی که خواننده وبلاگ کوچولوی ما هستند!!

قرار بود مبحث جنگ نرم رو ادامه بدیم مگه نه؟پس اگه پایه این ,خوندن مطالب رو ادمه بدین...

   همون طور که قبلا هم اشاره کرده بودیم در جنگ نرم از اصول مهم,  ایجاد حالت شک-یقین در اذهان و همین طور ایجاد حالت حب-بغض در دل هاست.(اینا رو برای یاد اوری گفتم)

و اما از تاکتیک هایی که در این نوع جنگ ها استفاده میشه میتونیم به این چند مورد اشاره کنیم :

  • بر چسب زنی(:دولت دروغ گو!!)
  • شایعه سازی (:دولت دچار اختلاف حساب یک ملیاردی است!!!که البته جدیدا تو دادستان دیوان محاسبات این قضیه کاملا مختومه اعلام شده والبته به مردم این حق داده شده که از اقای رفسنجانی توضیح بخواهند!!!)(منبع:روزنامه ایران تاریخ ۴ خرداد ۸۹)
  • کلی گویی
  •  تصدیق که از مصادیقش انتقال(: نخست وزیر زمان امام!!)
  • ماسا‍‍ژ پیام (یه جورایی از کاه, کوه ساختن)
  •  ترور شخصیت
  •  هراس سازی
  •  جاذبه جنسی (با وجود انواع رسانه ها خودتون بهتر میدونید!!)
  • انسانیت زدایی (جا به جایی ارزش های حاکم بر جامعه!!)
  • حذف(سانسور)
  • تفرقه وتضاد(الی ماشا الله...)
  • مغالطه(یه مثال عینی میزنم تا بهتر بفهمیم:در باز است ,باز پرنده است ,پس در پرنده است!!)
  • و...

و اما ادامه دارد...

بدون شرح...!!


خدایا تا به کی چشم انتظاری؟؟؟

این شعرم واسه دل خودم گذلشتم...

خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی،زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری
با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

قیصر امین پور

خرمشهر را خدا ازاد کرد..

خرمشهر...

ان روز را به یاد ندارد و قتی خرمشهر ازاد شد, کودکی یکساله بود که تازه یاد گرفته بود راه برود ....نه از جنگ چیزی می فهمید , نه از صلح ,نه می دانست خرمشهر کجاست و نه ابادان تازه توانسته بود افتان و خیزان اتاقش را که اسباب بازی ها و تخت کوچکش در ان قرار داشت کشف کند !زبانش هم که باز نشده بود بابا و مامان و چند کلمه ی دست و پا شکسته را زمزمه می کرد, شاید در خیال کودکانه ی خود تمام جهان را کشف کرده بود..!!

   روز ها و ماه ها و سال ها گذشت و بزرگ و  بزرگ تر شد و کم کم فهمید که دنیا کوچک تر از ان است که فکر می کرده.در این سال ها یاد گرفت تا بخواند ببیند و بشنود و انگاه بگوید و بنویسد .بعضی کلمات برایش غریب بودند.گاهی کلمه ای در ذهن او همچون کتابی نا تمام ورق می خورد و او سعی می کرد تا ان را در ضمیر خود خلاصه نویسی کند .اما هر روز و هر ماه و هر سالی که می گذشت کتاب قطور تر می شد و خلاصه نویسی سخت تر.

   همیشه جبهه ,خاکریز ,سربند ,پوتین, چفیه, پلاک, دفاع, نبرد, شهید, جانباز و ده ها و شاید صد ها کلمه و عبارت همنشین با این کلمات ذهنش را به بازی گرفته بود اما واژه خرمشهر حال و هوای دیگری داشت به خصوص که خرمشهر خونین شهر شده بود.

    خرمشهر یک شهر نیست .خرمشهر یک ملت است .خرمشهر یک کشور است.خرمشهر یک فرهنگ است.خرمشهر یک درس است درسی برای همیشه و معلمان این درس گمنامانی بودند و هستند که عاشقانه و دلیرانه از چنگال دشمن نجاتش دادند و رهایی اش بخشیدند.

    پس باید او را شناخت .همه چیز او را ...نه به خاطر اینکه جنگ زده است نه برای اینکه درسی است برای من و تو ...

این تذهبون؟

جماعت! کجا میرویم؟

چرا به زمین و اسمان بد می گوییم؟

چرا از روزگار گله می کنیم؟

چرا تحمل خودمان را نداریم؟

چرا با لبخند بیگانه ایم؟

چرا غصه ها به جانمان چنگ انداخته است؟

چرا انتظار بهار را نمی کشیم؟

چرا دیگر صورت هامان ناظر ما نیست؟

چرا چشمهامان الی ربک ناظره نیست؟

مگر فراموشمان شده زمین از ان خداست؟

و یورثها من یشائ من عباده؟

چرا منتظر الساعه که قریب است نیستیم؟

چرا برای یوم الخروج روز شماری نمی کنیم؟

چرا به والله متم نوره یقین نداریم؟

به خدا قسم جائ الحق امدنی است!

به خدا قسم زمین مرده نمی ماند!

زهق الباطل شدنی است.

شهید اوینی

یکم سیاسی۱...

  ...جنگ نرم...

تو یکی از پستهای قبلی در مورد اینکه ما الان جنگمون از اون زمونا سخت تره و از نوع نرمشه(به فرموده اقا) صحبت کردم, واسه همینم گفتم یکم در مورد این موضوع بیشتر بگم شاید بد نباشه

اول از همه یکی دوتا تعریف از این اصطلاح میگم:

  جنگ نرم:استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به ان برای نفوذ به عقاید دشمن و یا حتی گروههای غیر دشمن (نیروهای خاکستری جامعه!!)

  و امامتخصصان این امر در بیانی دیگر گفته اند, جنگ یا قدرت نرم توانایی شکل دهی ترجیحات دیگران است.(یعنی اولویت های ادم را جا به جا کنند!درست مثل فروشنده های بوتیک ها!!)

  نکته ای که در این مبحث حائز اهمیته اینه که در جنگ نرم دو چیزی که مورد حمله قرار می گیرد, اذهان(minds) و قلوب(hearts)هستند ,به این صورت که در ذهن ایجاد شک-یقین و در دل ایجاد حب-بغض نسبت به پدیده و یا کسی می کنند .

  اما اخرین نکته برای این دفعه این است که در جنگ نرم با قانع کننده بودن مطالب سرو کار دارند نه با مستدل بودن انها !!

منتظر بقیه مطالب باشید...

اما برای اینکه خیلی هم مطلب سیاسی نباشه یه شعر هم از قیصر اوردم:

من

سالهای سال مردم

تا اینکه یک دم زندگی کردم

 

تو می توانی

یک ذره

              یک مثقال

                              مثل من بمیری؟

 

گل واژه هایی که کمتر به معنای آن توجه داریم!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


پر معنی ترین کلمه "ما" استآن را بکار ببندیم
عمیق ترین کلمه "عشق" است
به آن ارج بنهیم
بی رحم ترین کلمه "تنفر" است
آن را از بین ببریم
سرکش ترین کلمه "هوس" است
با آن بازی نکنیم
پیشنهاد میکنم بقیش هم بخونید...

ادامه مطلب ...